درباره زلزله بزرگ و دردناک بم همه ما مطالب زیادی را شنیده ایم و از آن مطلع هستیم : چه در مورد عمق فاجعه و چه در مورد وسعت کمک هائی که شده است .

اما می توان در مورد آثار سیاسی این کمک ها هم مطالبی را بازگو کرد .

همانطور که اطلاع دارید کمک های زیادی از سوی کشورهای بی شماری  و از سرتاسر چهان به مردم بم صورت گرفته است .

این کمک ها دارای آثار سیاسی هم بوده است .حتما در جریان هستید که دولت پاکستان به کشورهند اجازه داده است تا برای کمک به زلزله زدگان بم از آسمان پاکستان استفاده کند ، این برای اولین بار ظرف دو سال گذشته بوده است .

اما در میان کشورهائی که به مردم بم کمک کرده اند دوکشورحائزاهمیت هستند : آمریکا ، اسرائیل .

اسرائیل در پی تماسی تلفنی با مقامات جمهوری اسلامی برای کمک به مردم بم اعلام آمادگی می کند اما مقامات ایرانی نمی پذیرند با این وجود مقامات اسرائیلی با مردم ایران همدردی می کنند .

آرمیتاژ معاون وزارت امور خارجه آمریکا نیز در تماسی تلفنی با ظریف نماینده ایران در سازمان ملل آمادگی کشورش را برای کمک اعلام می کند که مقامات جمهوری اسلامی آن را می پذیرند . بطوریکه در حال حاضر 80 امددادگر آمریکائی در بم مستقر هستند . آمریکا این کمک ها را از مسائل  سیاسی جدا کرده است و ایران نیز آن را تائید کرده است .

این ها نشان دهنده تمایل دوکشور برای از سرگیری مذاکرات است . به نظر می رسد تلاش دوکشور درآغاز برای از سرگیری مذاکرات و در نهایت عادی سازی روابط باشد.

در طول سال های اخیر چندین بار مذاکرات از سرگرفته شده است اما به دلایل همیشگی از جمله تروریست به نتیجه نرسیده است ، که آخرین آن با ملاقات وزیرخارجه هر دوکشور در جریان اجلاس سازمان ملل صورت گرفت که به شکست انجامید .

در طول سال های اخیر سران کشورهای عربی برای برقراری روابط بعنوان واسطه عمل کرده اند که آنها نیز موفق نبوده اند .

به نظر میرسد که زمینه برای از سر گیری مذاکرات تاحدودی فراهم شده است . در طول ماه های اخیر اقداماتی از سوی ایران صورت گرفته که آمریکا را به شروع مذاکرات خوشبین تر کرده است مانند : امضاء پروتکل الحاقی از سوی دولت ایران ، برقراری رابطه مجدد ایران  با کشورهای مصر و اردن و در آخر پذیرفتن کمک های آمریکا از سوی ایران .

اما هنوز موانعی بر سرراه دو کشور قرار دارد که موانعی قدیمی هستند ازجمله حمایت ایران از گروه های لبنانی و فلسطینی و عدم تحویل دادن مقامات القاعده دستگیر شده در ایران از سوی جمهوری اسلامی .

باید دید که کدام کشور به فول معروف کوتاه می آید ؟ اما آنچه که مسلم است این است که راه زیادی در پیش است و هر لحظه امکان به شکست انجامیدن مذاکرات وجود دارد.

به نظر شما کدام یک علاقه بیشتری برای از سرگیری مذاکرات دارد ؟ به عقیده شما این نرمش از سوی کدام دولت صورت گرفته است . ایران که حاضر به دریافت کمک های آمریکا شده است یا آمریکا که پیشنهاد آن را مطرح کرده است ؟ باز هم به نظر شما از سرگیری مذاکرات بیشتر به نفع کدام کشوراست ؟ در آخر ایا مذاکرات با جدیت ادامه خواهد یافت و دو کشوراز فرصت فراهم شده کمال استفاده را برای برقراری مجدد روابط خواهند کرد ؟

مثل همیشه منتظر نظرات شما دوستان هستم .

به امید موفقیت تک تک شما

مهران  

 

قبل از هر چیزی فاجعه انسانی و ملی بم را به همه هموطنان و شما وبلاگی های عزیز تسلیت عرض می کنم .

چند وقتی است  که درباره جنگ فکر می کنم و مطلبی را هم  در گذشته برای ارضاء آن تهیه کردم اما هنوز یک وجه آن که آثار و عوارض ناشی از جنگ است و گریبانگیر جامعه و بخصوص قشر خاصی از آن است را لااقل برای خودم روشن نکرده ام .

درست که جنگ در حدود 15 سال است که تمام شده اما جامعه هنوز آثار و عوارضش را با تمام وجود خود حس می کند :

هنوز همه اسیران ایرانی به وطن خود برنگشته اند ، هنوز تکلیف مفقودین مشخص نشده است و هر چند وقت یک بار خبر شهادت جانبازی شیمیائی ما را متاثر می کند افرادیکه خیلی زود تر از این ها خود را برای شهادت آماده کرده بودند .

این ها همه مقدمه ای بود برای پرداختن به موضوعی به نام دید جامعه نسبت به خانواده های شهداء ، جانبازان و اسراء و حتی شاید به خود آنها ( اسیران و جانبازان وشهداء ) .

من با سه تن از فرزندان شهید در محیط دانشگاه در درجه اول دوست صمیمی و در درجه دوم همکلاسی هستم و وقتی که با آن ها صحبت می کنم به وجود یک ناراحتی عمیق از رفتار جامعه با آن ها پی می برم .

دیدی نسبت به این عزیزان در حال شکل گیری است که دید صحیح و مناسبی نیست ، مردم به این خانواده ها به چشم افرادی جدا از جامعه می نگرند ، افرادی حامی بی چون و چرای دولت و افرادی خشک مذهب که به هیچ وجه درست نیستند .

برای شما مثالی میآورم : وقتی که یکی از افراد خانواده های شهداء یا جانبازان در دانشگاه قبول می شود مردم کار او را آسان و بی ارزش می شمارند و در جواب می گویند اگر منم بودم یا اگر فرزند منم سهمیه داشت قبول می شد .

این دیدی مغرضانه است که از روی نادانی صورت می گیرد . خدمت این دسته از عزیزان عرض کنم که سهمیه در حال حاضر 4 درصد است به عبارتی ؛ در اضای هر 100 نفر متقاضی عادی که وارد دانشگاه می شود 4 تن از این عزیزان که نمرات بالا آورده اند مازاد بر آن 100 نفر وارد دانشگاه می شوند .

یا عده ای فکر می کنند که این خانواده ها در ثروت بی کرانی غرق هستند و هر سال از طرف دولت هدایائی به آن ها داده می شود یا حقوق هائی کلان از بنیاد شهید دریافت می کنند . اما باید این را عرض کنم که در بین خانواده های شهدا ء( که من از آن اطلاع دارم ) طبقه بندی وجود دارد و میزان حقوق ها متفاوت است که بستگی به سطح تحصیلات شهید و درجه شهید دارد .

حال یک سوال مطرح می کنم و آن اینکه آیا جوانانی که پدرشان را شکر خدا در کنار خود می بینند حاضر هستند در قبال سهمیه دانشگاه و حقوق ماهیانه و شاید یک خانه  ( در صورتیکه خانواده از داشتن مسکن محروم باشد به آن ها خانه داده می شود و باید اضافه کنم که سند بعضی از خانه ها داده شده است  ) پدر خود را خدای ناکرده از دست بدهند ؟

می توان این را با اطمینان گفت که هیچ فردی در شرایط طبیعی و از روی اختیار حاضر به چنین معامله ای نخواهد شد .

می توان قاعده ای را به بیشتر این خانواده ها (نه همه آن ها) تعمیم داد و آن اینکه در صورتیکه شهداء به جبهه نمی رفتند و شهید نمی شدند ، وضعیت خانواده های آن ها امروز به مراتب بهتر می بود .

ما با ید به نیت شهداء ، اسراء و جانبازان نیز توجه کنیم و آن این که آن ها با این نیت که از کنار جبهه به جائی برسند در این راه قدم نگذاشتند .

در آخر اینکه دولت هم در شکل گیری این دید بی تاثیر نیست زیرا در ظاهر به هر سه این خانواده ها و حتی خود

آن ها احترام می گذارد در انواع و اقسام شیوه ها ، اما این ها حرکت هائی برای مثبت جلوه دادن جمهوری اسلامی و دور کردن اذهان مردم از واقعیات است .

 نظر شما در مورد این خانواده ها چیست ؟

دو یا سه هفته پیش بود که آقای خاتمی درخواست پیوستن به اتحادیه عرب را مطرح کرد البته بعنوان عضو ناظر .

قبل از پرداختن به اصل مطلب ، این را باید اضافه کرد که به نظر نمی رسد اتحادیه عرب نهاد موفقی بوده باشد چرا که در دست یابی به اهداف اساسی خود که سرو سامان دادن به اوضاع کشورهای عضو و خاتمه دادن به بحران های فلسطین و لبنان هستند موفق نبوده است .

به هر حال ، برای طرح این در خواست 2 دلیل می توان ذکر کرد :

1. اختلاف ایران با امارات متحده عربی بر سر جزایر سه گانه : اختلافی که سال های سال حل نشده باقی مانده است و ایران قصد دارد تا از طریق اتحادیه عرب و لابی گری و اعمال فشار بر کشورهای عرب عضو اتحادیه آن را حل کند . اما به عقیده کارشناسان ، این مشکل تنها از طریق گفتگوی مستقیم و رو در رو حل خواهد شد . نکته موید این دیدگاه آن است که در طی سال های گذشته ایران از طریق دیگر کشورهای عرب منطقه مانند بحرین و عربستان به چانه زنی پرداخته است و سعی در حل آن داشته است که موفقیت آمیز نبوده است .

2. اختلاف ایران با کویت بر سر منطقه نفتی آرش : که از قرار معلوم کویت خواهان بهره برداری مشترک است اما ایران زیر بار نمیرود ( در این مورد  به اطلاعات گسترده ای دست پیدا نکردم با وجود تمام تلاشی که کردم ، اگر اطلاعات باارزشی در این مورد در اختیار دارید لطفا برای من ارسال کنید ) .

عاملی که باعث شده است تا دولتمردان ایرانی این در خواست را با جسارت بیشتری ارائه کنند حمایتی است که کشورهای عربی از ایران در جریان اجلاس حکام کرده اند ؛ حمایتی که باعث شد تا پرونده تخلف هسته ای ایران به شوراء امنیت رجوع داده نشود .

اما آیا اتحادیه عرب ایران را بعنوان عضو ناظر خواهد پذیرفت و آیا در صورت پذیرفتن اتحادیه عرب ، ما از قدرت لازم برای لابی گری و اعمال نفوذ بر  اتحادیه و کشورهای عرب عضو آن برخوردار هستیم ؟

در جواب باید گفت که تجربه نشان داده است که هیچ گاه دولتمردان جمهوری اسلامی از قدرت فوق برای حل اختلافات با دیگر کشورها برخوردارنبوده اند و به عبارتی مدیریت بحران را فرا نگرقته اند .

بگذریم ، بر فرض که اتحادیه عرب ایران را بعنوان عضو ناظر پذیرفت اما باید به این نکته توجه کرد که طبق عصبیت عرب هیچ گاه کشورهای عرب حاضر نخواهند شد که در مذاکرات ایران با کویت و امارات طرف ایران را بگیرند ، چرا که هر چه باشد ما عجم هستیم و آن ها عرب و به خیال خودشان سرور همه دنیا . خنده دار است نه ؟

کار دنیا بر عکس شده است ، به جای آنکه ایران آن قدر قدرت بگیرد که عرب ها خواستار دوستی بی قید و شرط با آن باشند ما خواستار دوستی با عرب ها هستیم به هر قیمتی حتی به قیمت زیر پاگذاشتن احساسات و غرور مردم ایران .

جواب رد اتحادیه عرب می تواند دومین ضربه دردناک را بعد از جریان پروتکل الحاقی به غرور ملت ایران وارد کند . نه اینکه این در خواست برای ملت ایران خیلی مهم باشد، نه این فیس و افاده های که عرب ها برای ما میآورند زجر آور است . در آخر به سران جمهوری اسلامی این را خطاب می کنم که شما را به خدا قسم  این قدر احساسات ملت ایران را بازیچه دست خود قرار ندهید .

 این قسمت آخر را در حالی می نویسم که در روز دوشنبه مورخ 2 / 10 کشورهای عرب اعلام  کرده اند که ایران باید جزایر سه گانه را به امارات واگذار کند ، جالب این جا است که مقامات ایرانی به جای پاسخگوئی به آنها ، به طرفداری از عرب ها با آمریکا و اسرائیل در گیر می شوند ، دلیل این امر این است که در کشورهای پیشرفته دنیا براساس واقعیات دست به اقدام و تدوین سیاست خارجی خود میزنند اما در ایران بر اساس موهومات و شعارها اقدامات صورت می گیرد .

نظرات خو را برای من ارسال کنید ، متشکرم .

موفق باشید .