حتما این ضرب المثل رو شنیدید که ( نقد به از نسیه است ) و عجبا که ما ایرانی ها عاشق این جمله هستیم و تمام سعی خودمون رو می کنیم تا به نحو احسن اون رو در زندگی شخصی مون اجرایش کنیم از جمله و مهمتر از بقیه موارد ، توی زمینه کاری مون . من که میگم نصفی از بدبختی های ما ایرانی جماعت بخاطر همین خصلت ماست ، چرا ؟! چه ربطی داره ؟!
حالا براتون میگم : از آنجائی که یک عده ای از ما ایرانی ها ( میزان این عده رو شما خودتون حساب کنید ) وجدان کاری نداریم ، توی کارهامون فقط به این فکر هستیم که فعلا کاری رو انجام دهیم یا به عبارت بهتر ؛ سر و ته کار رو یک جوری هم بیآریم و یک پولی رو فعلا بگیریم اما اینکه بعدا از کارمون انتقاد میشه یا تحسین میشه خیلی مهم نیست . برامون این مهم نیست که کار رو آن قدر خوب انجام دهیم که از این به بعد ، طرف مقابل ما رو گزینه اول خودش بدونه ( شاید طرف مقابل ما اصلا از قیافه ما خوشش نیآد اما ما رو بهترین بدونه ) .
این طوری بگم که ، اولا : یک درصد تقریبا زیادی از کارهامون اصلا کیفیت نداره و فقط کمیت داره ( بعضی مواقع کارهامون رو مشمول گذر زمان می کنیم تا مقداری از اون ضعف هامون رو جبران کند ) .
دوما : این نشون میده که نیمی از ما ایرانی ها ، اصلا اقتصادی نیستیم چون توی اقتصاد آن چیزی که مهم است کیفیت کار است و آن چیزی که برای مشتری از قیمت هم مهمتر است ؛ باز هم کیفیت کار است .
شاید هم به ارزش یک مشتری پر و پاقرص پی نبرده ایم و اینکه اگر یک مشتری رو به جمع مشتری های پر و پاقرصمون اضافه کنیم ، سودی که در دراز مدت خواهیم برد خیلی بیشتر از سودی است که در کوتاه مدت خواهیم برد ( این مثال همان ضرب المثله است که میگن ؛ فلانی فقط تا نوک بینی اش رو می بینه ) .
مطمئنا تا حالا براتون پیش اومده مواردی رو که به دنبال کسی بودید که کارش آن قدر خوب باشه که شما از این به بعد ، کارهاتون رو فقط به او بسپرید اما طرف تو ضرب از کار در اومده . به عقیده شما توی این معامله کدام یک از طرفین ضرر کرده ؟
مثلا : آنهائی که ماشین دارند همیشه دنبال یک تعمیرکار خوب میگردند یا همه ماها دنبال یک آرایشگر خوب میگردیم تا مشتری دائمی اش شویم و .......
اینجا اصلا بحث فرهنگ مطرح نیست بلکه بحث ذهنیت هاست و اینکه این ذهنیتی که توی سالیان دراز شکل گرفته است : مسوول ساختن ذهنیت های درست در جامعه کیست و اینکه چگونه می شود ذهنیت های نادرست رو تغییر داد ؟
به عقیده من این وظیفه هر دولتی است که با استفاده از وسایل و ابزاری که در اختیار دارد ، ذهنیت هائی رو ایجاد کند که هم مثبت باشند و هم به پیشرفت کشور کمک کنند یا حتی ذهنیت هائی رو حذف کنند : همانطوری که قبلا بستن کمربند ایمنی اصلا وجود نداشت اما امروز یک ذهنیت قابل اتکاست .
نظر شما چیه ؟
سلام
وبلاگ خوبی دارید
ولی برام جالب چرا اسم وبلاگتون بوبوگل است اخه ای لقب کریستین ویه ری است ولی وبلاگ شما اصلان .....
سلام
ممنون مهران عزیز
واقعا خوشحالم کردی
هم به خاطر این که فهمیدم دوباره برگشتی
هم به خاطر برداشت مهمی که ازش کردی
برداشتی که کسی تا حالا بهش اشاره نکرده بود
این مطلبتو باید سر فرصت بخونم
و بعد نظر بدم براش
الان فقط اومدم تشکر کنم
سربلند بمونی و ایرونی
تا وقتیکه تو جامعه مردم تو تامین نیازهای اولیه شون هم مشکل داشته باشن نباید ازشون انتظار فکر کردن به کیفیت خوب رو داشت. تا وقتی تو جامعه مشکل مردم نون باشه نباید راجع به فرهنگ و اینجور چیزا ازشون خرده گرفت.
ببین مهران جونم این جوری هم خوب نیست که همه چیز رو از دولت بخواهیم. ما آدمها وظیفه داریم دنبال چیزهای خوب برای خودمون بگردیم و براش زحمت بکشیم. ما-خودمون!
خب من بازم میگم که مشکل ما بجهت فقر فرهنگی هستش. حالا اگه یه نهاد بزرگی مثل دولت وارد بشه و یه سری جریمه بزاره که مردم اون قانون رو رعایت کنند شاید ظاهر مسئله یه کم درست شه اما کماکان مشکل فرهنگی پابرجاست.به نظرم باید یه کار فرهنگی و زیر ساختی انجام بشه که حداقل ۵۰ سال دیگه نوه نتیجه هامون استفاده اش رو ببرن!
خوندم نوشته تو و یه سوال دارم:
ذهنیت اونایی که دولت رو تشکیل می دن کی باید مثبت کنه؟ کی باید تغییر بده؟ اونا هم آدم هستن دیگه. از کره ی مریخ که نیومدن.
اگه این سوال منو جواب دادی!
(ضمنا نسرین چرا برای من کامنت نمی ذاره؟) ئه!
ببین آقا یه برنامه تئاتر دوباره بذاریم ها؟ اون روزی خیلی خوش گذشت.
المیرا خونه مردم بده!گله و شکایتت رو بیار پیش خودم!
خٌ این که تو الآن نوشته بیدی اقتصادی بید ؟!
سلااااااااااام مهران جونم
خوبی ؟
خوش می گذره ؟
مثل همیشه با تموم چیزایی که گفتی موافقم
اسم اقتصاد آوردی یاد جوونیام افتادیم ! ...
شاد و پیروز باشی .
راستییییییی
می دونستی مفهوم اون شعر ور خیلی زیبا و ملموس بیان کردی ؟
D=
ما هم آپدیتیدیم. پیش ما بیا
به نظر من اولین حسی که دولت باید در مردم بوجود بیاره حس اعتماد به دولت هستش.که این هم جز با برقراری عدالت نسبی ممکن نیست.
دولت هیچگاه نخواهد توانست ذهنیتها و مسلکها و اعتقادات مردم را درست کند،چرا که لایه های اجتماعی سلایق مختلفی دارند (اعم از سطح رفاهی و مذهبی و ...) خصوصا که در حال حاضر در جامعه ای جهانی (و مجازی) از طریق ارتباطات پیشرفته قرار گرفته ایم و این اختلاف سلایق گسترده تر از قبل هم شده اند.
تنها کاری که دولت می تواند انجام دهد اجرای قانونی عدالت است.
سلام دوست من مرسی که سر زدی ..من از مسافرت برگشتم..... کاملا با تو موافقم این یک خصلت بد است که باید هر چه سریعتر ترک شود تا کشورمان پیشرفت کند...موفق باشی
سلام مهران عزیزم
یه طومار برات نوشته بودم
ولی موقع آپلود کردنش این بلاگسکای هر روز ... تر از دیروز ارور داد !!!!!!!
خلاصه بگم که به نظرم مثل همیشه بخشی از واقعیتها تو مطلبت نمایانه
۱)
البته همه هم اون طور که گفتی نیستنا
هستن اشخاص حقیقی یا حقوقی ای که با ارائه ی کیفیت خوب ؛ مشتریهای زیادی رو جذب کردن و از اون مهمتر حفظشون می کنن
۲)
از دولت نباید توقع فرهنگ سازی داشته باشیم
وحتی اگه دولت تمایل به این کار داره باید به سمت ماموریت اصلیش سوقش بدیم
نهادهای فرهنگساز به نظر من باید مستقل از قدرت باشن
۳)
دولت کافیه به وعده ها و شعارهای خودش در زمینه ی عدالت عمل کنه تا خیلی از مسائل حل بشه
نمونش صنعت خودرو سازی که با حمایتهای نامعقول و حساب شده ی دولت یه بازار نیمه انحصاری رو برای یه جامعه ی هدف گسترده در اختیار داره
۴)
خیلی نوشته بودم
ببخشید که این طور شد
البته همش حرفای عادی بود که زیاد مهم نبود
فقط دل خودم سوخت
شایدم صلاح نبوده که آپلود بشه !!!!!!!!
بی صبرانه صبر می کنم تا آپدیت کنی
سربلند بمونی و ایرونی
سلام.
17آبان تولدمه تشریف بیارین.....
آپدیت کردیم
سلام مهران جونم
خوبی ؟
چرا آپدیت نکردی هنوز ؟!
نگران نباش گلم طوفان هر چقدر هم که سهمگین باشه مطمئنم نمی تونه مهران رو از پا دربیاره ... امیدوارم هر چه زودتر به نتیجه ی مطلوب برسی .
شاد و پیروز باشی .
من بلاگ رولینگ ندارم نمی دونم چه وقت کی آپدیت می کنه. اومدم سر بزنم بهت. آپدیت نکردی که.
سلام دوست عزیز