روزهای قبل از تبعید

چند روزی بیشتر تا شروع تبعید نمونده و من حسابی در خماری آپدیت کردنم ، گفتم توی تبعید که احتمال آپدیت کردن خیلی کم است پس برای بار آخر هم آپدیت کنم .
فقط قبلش این رو بگم که من قصد تخطئه نظر کسی رو ندارم یا قصد تبلیغ برای فلان نامزد رو هم ندارم و فقط قصدم پاسخ دادن به سوال های پیش روی خودم است .
این چند روزه همه خبرها حول و حوش انتخابات می چرخند : توی یکی از همین وبلاگ ها خوندم که وقتی نظر افراد رو در مورد رای دادن به کروبی می پرسی ، خنده شون می گیره اما همین آقای کروبی توی نتایج نهائی سوم شد حتی بالاتر از معین ، قالیباف و لاریجانی . این چه چیزی رو میرسونه ؟ معیار این چند میلیون که به کروبی رای دادند ، چی بود ؟ شاید هم ماهیانه 50 هزار تومانی کار خودش رو کرده باشه ؟
همانطور که گفتم : من قصد بی احترامی به نظرات دیگرات رو ندارم اما این سوال برایم ( شاید هم برای خیلی ها ) پیش آمده که کسی که تا آخرین روزهای نظر سنجی شانسی نداشت و همیشه در رتبه های آخر بود ، چطور توانست این همه رای جمع کنه ؟
اصلا پیش بینی های من درست از کار در نیآمد : چون فکر می کردم که لاریجانی جزء دو نفر اول باشه و رقابت نزدیکی هم با هاشمی داشته و با هم به دور دوم پا بگذارند اما ....
یکی از دلایل این موضوع رو میدونم و آن اینکه خیلی هائیکه به لاریجانی اعتقاد داشتند چون برایشون مهم بود که رای شون سوخت نشه به احمدی نژاد رای دادند . اصلا میشه به این کار لقب ( ائتلاف ) داد ؟ این کار درستی است ؟
حتما می دونید که توی انتخابات دو نظر وجود دارد : عده ای و از جمله خود من معتقدند که من به فرد شایسته و به قول سران جمهوری اسلامی به ( فرد اصلح ) رای میدهم و کاری ندارم که رای بیاره یا خیر . عده ای هم معتقدند که باید به فردی رای داد که رای هم بیآره و شایستگی تنها ملاک نیست .
در هر صورت ، من نظر دسته دوم را نمی پذیرم چون اصلا در رای دادن به این حساب گری ها اعتقادی ندارم و مطمئن هستم که اگر همه فقط به فکر انتخاب اصلح بودند و دست به کاری که اشاره کردم نمی زدند نتیجه انتخابات چیز دیگری بود .
توی این مدت ، وقتی با طرفداران نامزدهای مختلف صحبت می کردم ، هر کدام دلیل هائی بیان می کردند که هر کدام جالب بود اما یکی برای خودم خیلی جالب بود و نشان می داد که مردم بیشتر از اینکه به تخصص و توانائی فرد توجه داشته باشند به حاشیه ها توجه دارند . می گفتند که فلانی خیلی ساده است ، یا یکی می گفت که فلانی در اویل مسولیت خود کت وشلوار برادرش رو قرض می گرفته !
اصلا قبول که این ها درست باشند اما آیا ملاک فقط سادگی است ؟ ایا توجه بیش از اندازه به اخلاقیات در علم سیاست جواب خواهد داد ؟ اصلا توی علم سیاست ، اخلاقیات کارآمدی دارند و جایگاهی دارند ؟
اما دو تا نکته رو لازم میدونم که بگم :
1. من در حالی به کاندیدای راستی و اصول گرا رای دادم که اگر یک کاندیدای اصلاح طلب قدرتمند وجود داشت ، چنین کاری رو نمی کردم .
2 . به نظر من مردم ما هنوز مردمی سیاسی به معنای واقعی آن نشده اند چون معیاری های آنها برای گزینش نامزدها  بیشتر حکایت از سادگی دل و قلب آنها دارد تا منطقی بودن آنها . نظر شما چیه ؟
عجب پست طولانی شد این بار ، خیلی حرف زدم .