باز هم سفر

مهران و انسان مه آلود   مهران در کودکی

وقتی از دور خانه جدیدشو دیدم ، یک حسی به من دست داد حسی که هم زیبا و مهیج  بود و هم نا راحت کننده . همه حرف اونو میزدند و از خانه جدیدیش تعریف میکردند اما کاش خودش ..... 
با اینکه سفر کوتاهی بود به من خیلی خوش گذشت چون کنار عزیزان بودن همیشه زیبا و مطلوب است بخصوص اگر آنها بوی عزیزان از دست رفته را بدهند .
از قرار دوباره عازم سفر خواهم شد و این بار به شمال ، یک مسافرت دسته جمعی و به قول معروف خانوادگی .
خوش ، سرحال و موفق باشید .
اقوام و آنهائیکه من را از بچگی می شناسند ٬ به من می گویند که بچگی خیلی خوشگل بودم . آره ؟؟

نظرات 6 + ارسال نظر
آرتا یکشنبه 4 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 17:38

سلام مهران خان. وای که تو بچگیت چقدر ناز بودی! در ضمن منم پفک نمکی خیلی دوست میدارم هاااا
سفر شمال هم خوش بگذره! همیشه به گردش

انسان مه الود یکشنبه 4 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 23:05

من که همیشه بهت میگم بچه بودی امیدی بهت بود! در ضمن نمیشد یک عکس خوشگل تر از من بگذاری؟

و اما من دوشنبه 5 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 01:26 http://pooshal.blogsky.com

ولله چی بگم. خب خوشگل بودی.

سارا دوشنبه 5 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 08:47 http://dailynotes.blogsky.com

بچگی تون کپی الانتونین (در نتیجه تمام مواردی که برای زمان حال پابرجاست) :دی
خوش باشی آقا !سفرهای خوب خوب...

سارا دوشنبه 5 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 08:51

راستی «آقا مسعود ٬ زن و نصیحت ها» رو تازه الان دیدم.چه قوم وحشتناکی دارین ها!
فکر کنم اون هفت تا زن مخش رو حسابی تابوندن!ممکنه از اول خودِ مخش تابیده بوده بوده!

المیرا دوشنبه 5 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 12:47

هم خوشگل بودی هم هستی. هر دو.
ای وای این انسان مه الود ماست؟
ای واییییییییییییی
چه شیطنت و شرارتی بابا! دمت گرم که! خوشم اومد!
بد نگذره هم با خانواده و اینا هی این ور و اون ورو ...
جای ما رو خالی کنین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد