این مطالبی که در پائین می خونید ، حرف هائی است که مدت هاست که می خواهم آنها را بیان کنم اما تا به حال به تعویق افتاده . اگر حرفهائی که زدم خصمانه و احساساتی بودند : چشم پوشی کنید .
در نزد ما ایرانیها ، یکی از ارکان و اصولی که خیلی قابل احترام است : قوم و خویش یا به عبارتی احترام به اقوام و نزدیکان است ( که این می تواند از روحیه احساساتی و غیر عقلائی ما سرچشمه بگیرد ) .
به نظر من ، در قدیم : اقوام و خوبشان بیشتر سعی داشتند تا دارای " بار و انرژی مثبت " برای اطرافیان خود باشند تا " بار و انرژی منفی " . هر چی جلوتر می آئیم قوم و خویش بیشتر دارای بار و انرژی منفی است تا مثبت .
توی این دنیای پر از سختی و مشکلات که هر خانواده ای به حدا کافی برای خود دردسر و مشکلات دارد ، چیزی که می تواند اوضاع را از این هم بدتر کند : ایجدا مشکل و حاشیه از طرف نزدیکان است چرا که یک ضربه اقوام از صدتا ضربه مردم عادی ، دردناک تر و آزار دهنده تر است .
می خواهم این رو بگم که یک فرد به صرف فامیل بودن دارای ارزش و قابل احترام نیست ، من میگم به هر کس " همان قدر احترام بگذار که او به تو احترام می گذاره " . من میگم اگر فامیل به تو بد کرد بهش بد کن و اگر خوبی کرد بهش خوبی کن .
چرا همیشه رابطه خودمان با اطرافیان رو در یک چهارچوب احساساتی و غیرعقلائی ایجاد می کنیم ؟؟؟ چرا تازگی ها مٌد شده که احترام به قوم و خویش ، یک طرفه است و آن هم از طرف فرد ضعیف تر ؟؟؟؟
این احترام کورکورانه به فامیل یعنی " حتی اگر آن فامیل داشت به ضرر تو کار می کرد و داشت زندگی تو رو تهدید می کرد " باید سکوت کرد و حرفی نزد . آخه این درسته ؟؟؟ آخه احترام گذاشتن تا چه حد ؟؟؟
می دونید حالا و توی این گیر و دار چه عاملی می تونه کار رو خراب تر کنه ؟؟
حالا اگر آن قوم و خویش ما از سادات باشه ، شکست ما کاملا قطعی است چون توی فرهنگ ما این جوری جا افتاده که افرادی که از نسل سادات هستند حتما ی جورهائی به خدا متصل هستند و حتما هم ی جا توی بهشت براشون رزرو شده ( البته من مُخلص بیشتر سادات هم هستم و اصلا قصد بی احترامی و آزار کسی رو ندارم ) .
اما من میگم : به خدا و پیغمبرش قسم که این طوری نیست ، ارزش انسانها به عناوین و القابشان نیست بلکه ارزش انسان به کرامت و بزگواری نفس اوست – ارزش انسان به راستی گفتار و درستی کردار اوست – ارزش انسان یه آرمانها و اصولی است که به آنها ایمان قلبی دارند .
توی این چند ماه گذشته ، درگیر مشکلی بودم که این مشکل رو " ی فامیل و البته از نوع ساداتش - همون ماجرای حسن رو میگم دیگه !! " برامون درست کرده بود ( که البته هنوز هم حل نشده ) . توی این مدت ، خیلی به وضع حاکم بر رابطه فامیلی در ایران فکر کردم اما نتوانستم جوابی برای سوال های خودم پیدا کنم . گفتم شاید شماها بتونید کمکی به من بکنید و جواب سوال های من رو بدهید .آره ، می تونید ؟؟!!
من معتقدم که ما آدمها ، تک تک کارهای خود را تحت تاثیر عوامل متعددی انجام می دهیم و به قولی تک بُعدی نیست . مثلا : لباس خریدن .
مطمئن هستم تا به حال افراد زیادی در مورد عادت خرید لباس صحبت کرده اند ، اما سوال من از شما اینه که :
شما موقع خرید لباس مورد نظرتون چه معیارهائی رو در نظر می گیرید ؟؟
بدون رو دربایستی بگم ، موقع خرید لباس فقط براتون به مُد بودن و زیبا بودن لباس مُهمه یا اینکه ....... ....؟؟
به نظر من ٬ فرهنگ ـ شخصیت آدمها ـ طبقه اجتماعی آنها ـ میزان تحصیلات افراد ـ میزان پایبندی به اعتقادات مذهبی و خیلی چیزهای دیگر در انتخاب افراد موثرند . نظر شما چیه ؟ اگه جوابتون مثبته ٬ کدام یکی از عوامل بر روی شما بیشتر تاثیر می گذاره ؟؟
نمی دونم خبر دارید یا نه ، وزارت اطلاعات چند روز قبل نتیجه نظر سنجی را منتشر کرد که از مردم درباره افراد محبوب و منفور جامعه سوال شده بود . حالا ، به نظر شما این آماری که مشاهده کردید درسته ؟ شما هم می تونید سه تا از محبوب ترین و منفورترین شخصیتهای جامعه را اسم ببرید ؟
شخصیتهای محبوب :
1 . حسین رضازاده ( 60 درصد )
2 . محمد خاتمی ( 43 درصد )
3 . حداد عادل
4 . هاشمی شاهرودی
5 . کرباسچی
6 . لاریجانی
7 . اکبر هاشمی رفسنجانی
8 . احمد توکلی
شخصیتهای منفور :
1 . سعید حجاریان ( 2 /7 درصد )
2 . بهزاد نبوی ( 1 / 7 درصد )
3 . روحانی ( 2 / 6 درصد )
4 . نوری ( 2 / 6 درصد )
5 . مهدی کروبی ( 4 / 1 درصد ) .
6 . عارف ( 2 / 1 درصد )