چه زود گذشت !! دوباره آمد !! دوباره با همان بو حال و هوا !! ی عید دیگه و ی سال جدید !!
یکی می گفت برای چی اسمش رو گذاشتن نوروز !! شاید به خاطر اینکه ی شروع مجددی باشه توی زندگی ما ٬ شاید بخاطر اینکه گذشته ها را فراموش کنیم و به آینده نگاه کنیم و .....
اما واقعا نوروز برای ما نوروز است ؟؟ نوروز برای ما ایرانیها فقط در حد همان سنت و خوشگذرانی های آن باقی مانده و ماهیت دیگری ندارد .
تعریف شما از نوروز چیه ؟ مهمترین اتفاقی که تو سال ۱۳۸۳ برای شما افتاد چی بود ؟؟
شما از اینکه سال ۱۳۸۳ هم تمام شد ٬ خوشحال هستید ؟؟
سال نوی شما مبارک
نمی دونم فیلم قدمگاه رو دیدید یا نه ؟
وقتی این فیلم رو دیدم ، دوباره همان فکرهای همیشگی به سراغم آمد و فکرم رو به هم ریخت : چه سوال هائی که به ذهنم نیامدند اما جواب ....
اگر توی دوره جاهلیت زندگی میکردیم ، این رفتار خیلی عجیب نبوداما خیلی وقته که آن دوران تمام شده و انسان چه در زمینه فلسفه و تفکر و چه تو زمینه های دیگر پیشرفت های زیادی کرده است . فکر می کنید درباره چی حرف میزنم ؟ دید و نگاه مردم نسبت به یک زن بیوه – مطلقه و در کل یک زن تنها .
این دید منفی و توهین آمیز نه تنها از سوی مردان بلکه از سوی زنان هم هست . این فیلم این را به خوبی نشان میده و می تواند به یکی از سوالهای قدیمی من جواب بده : چرا خانم ها نسبت به چنین زنانی واکنشی منفی و زشت نشان می دهند ؟ چون خانم ها ، این زنان رو تهدیدی برای زندگی خود می دانند و تا آنجا پیش میروند که بین همسر خود و آن زن رابطه ای ایجاد می کنند که فقط فرضی و تخیلی است که این یعنی ؛ عدم اعتماد به همسر خود .
همه ما چنین زنانی رو دیده ایم که بخاطر فشار زیاد و افراطی جامعه دست به کارهائی میزنند که فقط و فقط و فقط از روی فشار جامعه است : ازدواج اجباری ، خودکشی ، فرار و .....
این فشار از سوی جامعه تا آنجا ادامه پیدا می کنه که به خانواده و اطرافیان آن زن هم سرایت می کنه و باعث میشه تا آنها هم واکنش نشان دهند .
به نظر شما واکنش از طرف جامعه سخت تر ، دردناک تر و خطرناک تره یا واکنش خانواده و اطرافیان ؟
چه چیزی باعث می شه تا جامعه بر این قشر از خودش فشار بیآره : دین ، سنت ، عٌرف ، فرهنگ !!
اما مطمئنم که هیچ وقت دین چنین چیزهائی رو توصیه نکرده بلکه بارها آن را نکوهش کرده .
آیا یک زن تنها ( با هر عنوانی : بیوه ، مطلقه و حتی فراری ) می تونه به خودی خود ، تهدیدی برای دیگران باشه ؟
اگر این اتفاقات ناخوشایند که برای زنانی اتفاق افتاده که همسرشون رو به هر دلیلی از دست داده اند ، برای یکی از همین زنانی که خودشون عامل فشار بردیگران بوده اند ، بیافته ، مطمئنا توان تحمل و برخورد با آن را نخواهند داشت : نوع نگاه مردم ، حرف های در و همسایه ، شایعه ها در مورد ارتباط داشتن با فلان مرد ، و نهایتا سیل خواستگارانی که با هر موقعیتی به خودشون اجازه میدهند تا ......
و خوش به حال خواستگاری که در مرحله انفجار تاب و تحمل ، سرو کله اش پیدا بشه ! یقینا در این مرحله ، زن دیگه به معیارهای خودش در مورد همسر مورد علاقه اش فکر نخواهد کرد و فقط می خواهد از این وضعیت فرار کند اما افسوس که از چاله تو چاه افتادن است .
و در آخر اینکه : این همه دید و نگاه منفی نسبت به این قشر از جامعه به خاطر ارتکاب کدام گناه است ؟ آیا چون عده قلیلی از این زنان راه تٌرکستان را در پیش گرفته اند ، دیگران را هم باید بخاطر آنها جهنمی دید ؟