کسری ؟!

بحث کمبود بودجه در ایران امری عادی و همیشگی است اما میزان این کسری متفاوت بوده است . این مشکل همه کشورهای جهان سوم است ( بدلیل ضعف اقتصاد در این کشورها ) اما آیا نمی شود این کسری بودجه را از طریق راه های گوناگون کاهش داد؟
برداشت 1 : هر ساله مبالغ کلانی صرف سالگرد وفات آقای خمینی می شود ( مراسمی که از جشن های دو هزار و پانصد ساله شاه هم هزینه بردار تر است ) آیا در حالی که کشور با کسری بودجه روبرو است ، نمی توان این مراسم را بصورت ساده تری برگذار کرد و هزینه باقی مانده آن را صرف امور اقتصادی کشور کرد ؟
برداشت 2 : حتماً بارها از اتوبان نیایش گذر کرده اید . جدیداً این اتوبان را دست کاری کرده و تغییر مسیر داده اند ( از رویروی باشگاه انقلاب تا بیمارستان شهید رجائی ) در حالیکه برای احداث این اتوبان مبالغ زیادی خرج شده بود . حالا با این تغییر مسیر باید هزینه های سنگین دیگری را اختصاص داد ( که ما ایرانی ها به این کار " دوباره کاری " می گوئیم ) . آیا اصراف از این بارزتر در حالیکه مثلاً بر کشور ما جمهوری اسلامی حکمرانی می کند ؟!!!
آیا نمی شد در آغاز احداث این پروژه با انجام یک کار مهندسی دقیق از دوباره کاری و در نتیجه اختصاص هزینه های سنگین جلوگیری کرد ؟ به نظر من در کشورهای جهان سوم ، کاری صورت نمی گیرد مگر اینکه در پی تأمین منافع یکی از سردمداران حکومت باشد .
آیا شما هم با من هم عقیده هستید ؟  

زلزله

در روزهای ابتدائی پس از وقوع زلزله بم ، من مداوم از خودم می پرسیدم که این مردم این روزها چه حال و هوائی دارند ؟ چون خودم خوشبختانه زلزله را تجربه نکرده بودم تا اینکه روز جمعه یکی از بدترین تجربیات زندگی ام را کسب نمودم . زلزله تهران فقط چند ثانیه بود اما همین چند ثانیه اندک به قدری ترسناک و نابود کننده بود که باعث شد نه تنها من ، بلکه بیشتر مردم ایران تا حدی حال مردم بم در آن روزها را درک کنیم . همین ثانیه های اندک باعث از بین رفتن بسیاری از منازل ـ مرگ تعدادی از هم وطنان و مجروح شدن تعداد دیگری از مردم شد .
اثر این زلزله در من آن قدر شدید بود که حتی تا فردای آن روز حال مصاعدی نداشتم ، آن شب من هم مثل خیلی های دیگر جرأت خوابیدن نداشتم .
آن ساعات بر شما چگونه گذشت ؟

بچه خوبی شدیم یا ....؟

به نظر میرسد که دوران حکومت موتور سواران بر شهر کم کم به پایان خود نزدیک می شود .حتما طی چند روز گذشته سر بعضی چهارراه ها ماموران انتظامی را دیده اید که خیلی محکم با موتورسواران متخلف برخورد می کنند.در نگاه اول همه از این مسئله راضی هستیم اما به نظر من این کار می توانست توسط پلیس صورت نگیرد چرا که این اقدام یعنی مداخله دولت در همه امور کشور حتی جزئی ترین آنها، این مداخله مستلزم صرف هزینه های سنگینی است.منظورم از اینکه گفتم این اقدام می توانست توسط دولت صورت نگیرد این بود که در صورتی که مردم ما فرهنگ استفاده از وسایل نقلیه را داشتند(چه موتور ،چه ماشین) نیازی به دخالت دولت نبود. وقتی که موتورسواران به سلامتی خود در درجه اول و به قوانین در درجه دوم احترام نمی گذارند دولت مجبور به دخالت شده ودرجهت ایجاد نظمی مطبوع تلاش می کند.
به نظر می رسد که دولت به این نکته مهم پی برده است که تنها از طریق زور می تواند فرهنگ سازی کند!! طبق آماری که پلیس منتشر کرده است میزان تصادفات مربوط به موتورسواران به خصوص در خطوط ویژه کاهش چشمگیری پیدا کرده است.
اما: اولا این اقدام موقتی است و میزان تاثیر آن بستگی به خواست مردم دارد.
ثانیا هزینه هایی که پلیس به این امر اختصاص داده است می توانست در زمینه های مهم تری مصرف شود.
ثالثا باید به حال مردم تاسف خورد که به شخصیت و حقوق خود و دیگران احترام نمی گذارند و خود زمینه دخالت این چنینی را فراهم می کنند.
به نظر شما مردم دانسته اند که چگونه باید رفتار کنند یا اگر روزی دوباره خبری از پلیس و برخورد ان در این زمینه نباشد باز هم با همان وضعیت قبل روبرو خواهیم بود؟؟