سفر

این بار قرعه سفر به نام من افتاده و من عازم سفرم . سفر به سرزمین محبوب دوران کودکی ، سفر به سرزمین آباء و اجدادی ، سفر به سرزمینی که خاک آن برای من مقدس است . خیلی وقته که منتظر چنین روزی هستم چون این بار علاوه بر دیدن قوم و خویش ، یک کار دیگه هم دارم و آن دیدن خانه نوی سمبل زندگی ام است . نمی دانم که سفرم چه قدر طول می کشه ولی حتی اگر کوتاه هم باشه برای من مهم و مطلوبه . می خواهم توی این سفر فکر تمام مشکلاتی را که توی این چند وقته برایم ایجاد شده ( که متاسفانه از طرف اقوام هم بوده ) را از فکر و از دلم بیرون کنم البته اگر بتوانم . پس تا سلامی دیگر خدانگه دار .

آقا مسعود ٬ زن و نصیحت ها

روز شنبه چند ساعتی را با یکی از اقوام دور سپری کردم . اسم این آشنای ما مسعود است که در حال حاضر شصت و یک ساله است ٬ نکته خیلی جالب در مورد ایشان این است که مسعود خان تا به حال ۷ بار ازدواج کرده است و از خانم آخرش هم صاحب یک پسر یک سال و نیمه شده است ( به قول خودش سر پیری و معرکه گیری ) . این اقا مسعود حدااقل ۹ تا شناسنامه دارد .
ایشان وقتی با جوان های هم سن و سال من صحبت می کنه ٬ آنها را هم به ازدواج در سنین پائین و هم به ازدواج های مکرر و هم به گرفتن شناسنامه های زیاد تشویق می کند  ( به این میگن رفیق ناباب ) . 
این آقا مسعود چند تا نکته در مورد خانم ها به من گفت که برای خود من جالب بود :
اول اینکه : همه چیز زندگی ات را برای همسرت باز گو مکن مخصوصآ در مورد مادیات چون او برای آنها نقشه می کشد و بعدها از آنها بر علیه خودت استفاده می کند .
دوم : حتی اگر همسرت از شدت علاقه به تو ٬ خون گریه کرد به او اعتماد نکن چون همه اینها از سر مکر و نیرنگ است .
سوم : یک تار موی پدر و مادرت فدای همسرت و اینکه مواظب باش تا همسرت رابطه بین تو و خانواده ات را بر هم نزند چون زن ٬ مرد را فقط برای خودش می خواهد و در این راه دست به هر کاری میزند و پس از رسیدن به هدفش .....
نظر خودم در مورد این گفته ها اینه که نمی توان منکر درستی این حرفها شد و از طرف دیگر آنها صد در صد درست نیستند ٬ در نتیجه باید اعتدال را رعایت کرد چون زن ارزش و جایگاه خودش را دارد و پدر و مادر هم جایگاه خود را و هر یک نباید جایگاه دیگران را زیر سوال ببرد . دلیلی ندارد که زن و شوهر همه مسائل زندگی خود مخصوصاْ در گذشته را برای هم باز گو کنند چون همین ها باعث اختلاف می شود .
نظر شما در مورد حرف های آقا مسعود چیه ؟ تا به حال دیده بودید که یک مرد ٬ هفت بار ازدواج کرده باشه ؟

لحظات تلخ

همه ما انسانها در طول زندگی مان روزها و ساعات و لحظات تلخی را تجربه کرده ایم  اما تا به حال به این موضوع فکر کرده اید که اگر خدا به شما اجازه میداد تا یکی از این روزها یا لحظات را صفحه زندگی تان پاک کنید ٬ کدام یک از این روز ها یا لحظات را انتخاب می کردید ؟
اگر خدا چنین امکانی را به من می داد مطمئناْ من روز دهم تیر ماه را انتخاب می کردم چون در این صورت ٬ مسیر زندگی من عوض می شد و من دیگر الان .... . این روز برای من آغاز دوری و شروع تنهائی است .
نمی دانم ٬ شاید این فکر دخالت در تقدیر یا سرنوشت باشد . شما چی فکر می کنید ؟

ای چرخ فلک خرابی از کینه تٌست        بیدادگری شیوه دیرینه تٌست
ای خاک گر سینه تو بشکافند             بس گوهر قیمتی که در سینه تٌست 
                                                                                   « حکیم عمر خیام »
                                       
                                                                     ««   تقدیم به گٌمشده تمام زندگی ام »»