تا حالا هزار بار بلکه بیشتر مفاهیمی مثل قضا و قدر ، سرنوشت و تقدیر و خواست خداوند به گوشمون خورده .عده ای به آنها اعتقاد دارند و عده ای هم خیر و البته عده ای مثل من ، توی این وسط گیر کرده اند و درگیرند .
زمانی اعتقاد داشتم که سرنوشت و تقدیر رو ما هستیم که با تصمیم هامون می سازیم اما حالا معتقدم که بعضی تصمیم ها و اتفاق هااز عهده ما خارج هستند . مثلا : قبلا ، وقتی " زن و شوهرهائی " رو می دیدم که شاید ( و البته از نظر شخصی خودم ) از نظر ظاهر و قد و قیافه به قول خودمون " به هم نمی آمدند " با خودم می گفتم : آدم موقع زن گرفتن چشم که داره و می تونه به ظاهر طرف نگاه کنه و بعد انتخاب کنه اما حالا که .......
………………………………………………………………………..
ی عبارت دیگه هم برای ما ایرانی ها جا افتاده و آن اینکه یک سری اتفاق ها رو نشانه و ناشی از یک موضوع خاص
می دونیم . برای مثال ؛ چند سال پیش که خشکسالی سروقتمون آمده بود ، خیلی ها می گفتند خدا قهرش گرفته یا عده ای زلزله را نتیجه زیاد شدن گناه می دونستند . یا عده ای هم این دوره رو " آخر زمان " می دونند ، چرا ؟
چون به نظر اینها ، نشانه هائی مثل زیاد شدن گناه و فحشاء – تغییر جای زن و مرد – یا وقتی مرد ها هم مثل خانم ها زیر ابرو بردارند : همگی نشان دهنده دوره آخر زمان است .
نمی شه با قاطعیت ، نظر این افراد رو رد کرد و هم نمی شه با قاطعیت نظرشون رو پذیرفت . ماجرا از چه قراره ؟؟