اداهای مدگرایانه یا ملاک های واقعی ؟!

این بار می خواهم در مورد ازدواج صحبت کنم اما قصد ندارم در مورد موانع جوانها برای ازدواج صحبت کنم بلکه قصد دارم در مورد ملاکهای ازدواج و البته در بین دختر خانمها حرف بزنم .

این که گذر زمان و پیشرفت های صورت گرفته و به تبع آن تغییر معیارهای فرهنگی در کشور باعث شده تا نسل جدید با دو یا حتی یک نسل پیش از نظر تربیتی ، فکری ، فرهنگی و ... خیلی تفاوت داشته باشند را همه ما قبول داریم و حتی از  نظر منطقی هم درست است اما با این وجود من در انتخاب  یک سری معیارهائی توسط دختر خانمها  در عجب هستم .

اگر در حال حاضر با جوانها در این مورد صحبت کنید ، احتمالا بیشتر آنها مسائلی نظیر مشکل مسکن یا بیکاری و حتی مهریه را مشکلات سر راه برای ازدواج توصیف کنند اما به نظر من با حفظ حقوق این مشکلات ؛ یکی از مهمترین مشکلات وجود معیارهای ( نادرست و حتی غیر نامتعارف) از سوی هر دو طرف است .

یک زمانی وقتی دختر خانمها دیدگاه شون را به سمت مسائل مالی سوق دادند و این که همسر ایده آل شون باید هم خانه داشته باشه و هم ماشین و ... یک عده نگران شدند که مطرح کردن چنین مسائلی چقدر در آینده می تواند خطرناک باشد اما حالا یک عده ای نسبت به این موضوع عکس العمل نشان داده اند که مطرح شدن یک سری معیارهای سطحی از سوی جوانها چقدر خطرناک است ؟

چیزهائی که می خواهم مطرح کنم همه ناشی از تجربیات شخصی خودم هستند و سندیت دارند :

توی چند مورد تجربه شخصی خودم به معیارهای برخورد کردم که برایم عجیب بود ( یک زمانی است که یک مولفه یا یک گزینه را بعنوان معیار اساسی خود در نظر می گیریم و یک زمانی هم یک مولفه را بعنوان یک آنترناتیو در نظر می گیریم ) .

مثلا : یکی مطرح کرده بود که حتما منزل ایشون باید در نزدیکی منزل مادرشون باشه  تا مرتب بتوانند به مادرشون رسیدگی کنند ( این شاید یک معیاری نسبتا قدیمی باشه ) اما من با چرائی این معیار مشکل دارم ؟ اگر قرار که دختر بعد از ازدواج مثل گذشته خانه مادرش رفت و آمد داشته باشه و مداوم پیش ایشون باشه پس چرا دختر ازدواج بکنه ؟ مگر قرار نیست بعد از ازدواج یک استقلال را هم دختر و هم پسر ایجاد و تجربه کنند ؟ این معیار نمی تونه استقلال مورد نظر را خدشه دار کنه ؟ مگراین نیست که چنین حرکتی می تونه کیفیت رابطه ها را تقلیل بده ؟

یا یک دختر خانم دیگر 3 تا مورد را مطرح کرد که دوتا از آنها برایم جالب بود : پوشش ( حجاب ) – تماشای ماهواره و حتی گوش دادن به موزیک – سنت خانوادگی شون بر رقصیدن در مهمانی ها و پارتی های دختر و پسری .

مورد اول یک نکته خیلی مهمه که باید دو طرف در موردش به یک تفاهم برسند چون حتی همین موضوع می تونه تعیین کننده باشه اما اینکه دو مورد بعدی را ما بخواهیم بعنوان یک معیار قرار بدهیم را من اصلا قبول ندارم چون نرقصیدن مانع از خوشبختی نخواهد شد یا دیدن ماهواره باعث بدست آوردن چیز گرانبهائی نخواهد شد که ما از آن بعنوان یک ملاک یاد کنیم . اصلا این ملاکها می تونه ماندگار باشه ؟ اینها بیشتر شبیه اداهای مُد گرایانه است که تنها کابردشون بالا بردن وجه طرف مقابل است البته از دیدگاه آن دخنر خانم  . نیست ؟ ایشون می گفت که رقصیدن دختر ها در مهمانی هاشون نه تنها عیبی نداره بلکه کاملا پذیرفته شده است و باز هم اگر کسی به آن تن ندهد مورد تمسخر قرار می گیرد ( هزار آفرین بر غیر ........) .

از این دست معیارهای عجیب بسیار زیاده اما حرف اخر من در خطاب به پدر و مادرهاست . در دو مورد از تجربیاتم با دو حرکت از والدین طرف مقابلم روبرو شدم که برایم مایوس کننده بود و تعجب آور . اینکه پدر و مادر به دخترشون بگویند که آنچه که هستی را فعلا مخفی کن نا دو – سه جلسه بگذره بعد کم کم رو کن تا شاید اینطوری طرف را مجذوب خودت کرده باشی . در یکی از تجربیات خواستگاری ام ، تو جلسه اول دختر با یک پوشش کامل حضور پیدا کرد – پوششی که هیچ جای عیب و ایرادی باقی نگذاشته بود و حتی نظر مادر من را که خیلی روی این مسائل سخت گیره را هم جلب کرده بود و البته نظر خودم را اما در جلسه دوم یک مقدار از کیفیت پوشش ایشون کم شد با این حال خوب بود اما بعدا خودش اعتراف کرد که ؛ اولا این مسائل را بزرگترهاشون بهش گفتند و دوما اینکه به قول خودشون ( احترام گذاشتن به دیدگاه و عقاید من و خانواده من و موقعیت اجتماعی من بوده ) . نظر شما در این مورد چیه ؟ این بیشتر شبیه اغفال کردن و گول زدن است تا احترام گذاشتن . نیست ؟

در آخرین تجربه ام هم ؛ با وجود این که دختر راضی نبود – پدر به خاطر نشان دادن موقعیت خودش در منزل و عرضه اندام – خودسرانه دست به کاری زد که عجیب بود . البته ایشون جنبه مادی را هم در نظر داشت و حتی یک جائی هم گفته بود که ...... نداره که داره ، ...... نداره که داره ، ...... نداره که داره ، ....... نداره که داره ؛ بقیه اش را خدا جور می کنه .

وقتی پدر و مادرها چنین دیدهائی دارند و چنین حرکت هائی انجام می دهند نباید خیلی از دحترشون توقع داشت . باید داشت ؟  

 

نظرات 9 + ارسال نظر
مسیح یکشنبه 2 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 17:51 http://aaddee.blogsky.com

سلام مهران جان

:)

موضوع خوبی رو انتخاب کردی

ازدواج این روزا داره یه جورایی غیر عادی می شه

...

بذار بعد از افطار بیام که حواسم جمع تر باشه

:)

...

فعلا

...

پریدخت پنج‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 23:07 http://pary.blogsky.com

سلام مهران جونم

خوبی ؟
ما رو نمی بینی خوش می گذره ؟
به نظرم همه ی این چیزا مسخره ست
ازدواج و هر چیز که در ارتباط با اونه ! ...

شاد و پیروز باشی .

آرتا شنبه 8 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 12:15 http://darkness.blogsky.com

متاسفانه باید چشم و هم چشمی رو هم در نظر گرفت! همین مهریه واسه همین مسئله یه معضل شده !

دخترخاله یکشنبه 9 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 14:02

حالا چیزها مونده که ببینی پسرخاله جان. تجربه بسیار بسیار ارزشمند است و برای بعضی ها بیشتر!

مریم چهارشنبه 3 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 15:08 http://lahzeh.blogsky.com

خب..اینطوری که بعدا دختره بدبخت میشه!
به نظرم تفاهم فکری و فرهنگی خیلی مهمه...کسی که با دروغ ازدواج کرده بعدش می خواد چی کار کنه؟هر روز دعوا سر لباس و حجاب و پوشش؟

م ر ی م سه‌شنبه 7 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 13:31

سلام
چند روزی است به شدت هوای وب گردی به سرم زده بود و خوشحالم که می بینم گر چه پراکنده اما هنوز می نویسی....

چه جالبه که سر این موضوع رسیدم.. یه بار تو وبلاگ من در این مورد با هم صحبت کردیم.... البته احتمالا یادت نیست..!!


ببین من به تازگی چیزهایی در مورد روابط دختر و ژسر شنیدم که واقعا شوکه شدم خیلی دوست دارم بدونم من از قضیه پرتم و یا شنیده هایم(البته صرفا شنیده نیستن از صحتشون مطمئنم) نرم جامعه نیست و اتفاقی است که به ندرت می افتد...

یه ژسری به یه دختری می گه عاشق شده و از این دختر خواستگاری می کنه و این دختر که علاقه ای به این پسر نداشته می گه نه... اما پسره دست بردار نیست و به کارهای عجیبی از گریه گرفته تا آزار و اذیت متوسل می شه.. وقتی مطمئن می شه جواب دختر نه است به دختر می گه برای این ژسر دوست دختر پیدا کنه!!!!!! - تا اینجا من شاخ در آوردم- بعد پسره به دختره می گه .... من کلی دوست دختر دارم...!! حتی با پسرها هم رابطه داشتم و... وقتی دختر اعتراض می کردهُ پسره می گه چه اشکالی داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

من خیای دوست دارم بدونم این اتفاقات و چنین طرز تفکری در نزد پسرها طبیعی است و یا این یکی استثنا بوده!!؟؟

در مورد دخترام، گر چه من هم یکی از خودشون هستم و حتما بسیاری از نقدهایی که به دخترهای جامعه وارد است به من هم وارده... با این همه، به نظر من، آنچه در این جامعه به بدترین نحو تعریف شده و یا بهتر بگویم اصلا تعریف نشده، ارتباط است.. ارتباط تنها این نیست که من با تو حرف بزنم و تو با من.. ما با هم ازواج کنیم و چند تا شرط و شروط بذاریم..حتی ارتباط فقط تفاهم نیست.... به نظر منُ آن زمینه ای که ما نیاز به فرهنگ سازی داریم، تعریف ارتباط درست است..ارتباطی که اصول و ارزشهای انسانی، نیازهای انسانی و نیاز به دوست داشتن و دوست داشته شدن رو برآورده کنه... در ضمن به همه خانومهایی که تمایل دارند سوار آقایان شوند و به تمام مردان مردسالارُ باید بگم.. ارتباط جاده دو طرفه است.. به نظر من، هرگز نباید برای کسی که برای حضور ما ارزش قائل نیست و نگاهی وسیله ای به ما دارد، ارزشی قائل باشیم .....

بهت تسلیت می گم.. می فهمم چی می گی .. من هم بعد از سالها، هنوز جای خالیش رو بالای اتاق نشیمن احساس می کنم و به تازگی یکی از مادربزرگهایم نیز ... حالا من از دار دنیا و از تمام کودکی ام یک مادربزرگ دارم.... جونم به جونش بسته است!!

اشکان چهارشنبه 6 دی‌ماه سال 1385 ساعت 15:53 http://www.fekrneveshteha.persianblog.com

سلام
خوشحال میشم سری هم به من بزنید

پریدخت یکشنبه 10 دی‌ماه سال 1385 ساعت 19:28 http://pary.blogsky.com

سلااااااااااااااااااام مهران جونم

خدمت دوست بباید شد گفتن با دوست
بر تو ای دوست مبارک بود این عید سعید

خوبی مهران جان ؟
چه عجججججججججججججججججججب
بعد از مدتها سری باه آبجی کوچیکه زدی ؟!
نمی دونی چقدر خوشحال شدم وقتی کامنت زیبات رو که مثل همیشه خیلی زیبا و عمیق متنو تفسیر و تعبیر می کنه دیدم و بعدش خوشحال تر از اینکه گفته بودی به زودی بر می گردی! ژس چرا نیومدی هنووووووووووووووووووووز ؟!!!!!!!
بدو دیگه دیر شده ها
در مورد ازدواج با اون چیزایی که گفتی کاملا موافقم
شاید تنها خاصیتش همین باشه که این مامان و باباهای ما از دستمون راحت می شن ! (:
ببخش اگه منظورمو درست بیان نکردم
و بازم متشکرم بابت محبت و لطف همیشگیت .
زودی آپ کن
همیشه شاد و پیروز باشی .

مطهره جمعه 19 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 12:20 http://www.motahareh_60@yahoo.com

سلام
ممنونم از مطالبی که نوشتی
بخصوص اهنگی که از فریدون گذاشتی حال و هوام رو کلی عوض کرد
امیدوارم در تمام مراحل زندگیت موفق باشی
اجرت با سالار شهیدان

خدایا هیچ بنده ای رو به حال خودش رها نکن . الهی امین
التماس دعا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد