روز چهارشنبه برای دومین بار من از یک سوراخ گزیده شدم ، راستش چهارشنبه برای دومین بار کیف پولم را دزدیدند .
بار اول برای واحد تربیت بدنی رفته بودم که به دلیل نبود جائی برای نگهداری وسائل ، مجبور شدیم که وسایلمان را در کنار زمین فوتبال بگذاریم که دانشجوئی خدانشناس 5 هزار تومانی را که در کیفم بود دزدید اما برای حال گیری 200 تومان برایم گذاشته بود ( چند روز بعد شلوار لی یکی از بچه ها را هم دزدیدند و بیچاره با شرت ورزشی به خانه رفت ) . چهارشنبه کیفم را در کلاس دزدیدند و حدود 10 هزار تومان ضرر خوردم و مسلما کار یکی از دیگر دانشجویان دست کج است .
ناراحتی من از دزدیده شدن پول هایم نیست چون که ده هزار تومان دیگر پولی نیست ، بلکه ناراحتی من بخاطر این است که در کیف دزدیده شده ام چهار قطعه عکس بود که مربوط بود به عزیزان من که دیگر در کنار من نیستند و من هر روز با دیدن عکس های آنها انرژی می گرفتم . دلیل دیگر ناراحتی من از بلائی است که سر دوستان دانشجو و تحصیل کرده من آمده است . وقتی که دانشجو دست به کارهای خلاف بزند ، چه توقعی از دیگر افراد جامعه ( از هر طبقه و تفکری ) می توان داشت .
کاش کار به همین جا ختم می شد ، اعتیاد به مواد مخدر و سیگار و ابتذال فرهنگی در دانشگاه ها بیداد می کند . خود من در دانشگاه شاهد بودم که یکی از سال بالائی ها تریاک را بالا انداخت و بعد هم برای حال بیشتر چائی خورد . هر روز در دانشگاه چیزهائی می شنویم و می بینیم که از شرم و عصبانیت صورتمان سرخ می شود ( اگر امکان داشت بعضی از آنها را در وبلاگ مطرح می کردم تا بیشتر به عمق حرف های من پی ببرید ، هرجند که مطمئنم شما هم از این نمونه ها زیاد سراغ دارید ) .
اما چرا باید یک دانشجو که طبقه تحصیل کرده جامعه است دست به یک چنین کارهائی بزند ؟ ما جوانان چه بلائی داریم سر خود میآوریم ؟
همش تقلیدهای کورکورانه است
کسانی که در دانشگاه درس می خوانند هم از همین مردم هستند. نباید انتظار داشت کسی که خیلی کارها را می کرده با آمدن به دانشگاه یکباره پیغمبر شود. میشه متوقع بود برای بهبود اندیشه و فکرشان ولی اگر فکر نکنند که بیشتر هم اینطور هستند چه جای امیدواری؟
من بازم میگم تمامی این مشکلات بخاطر کمبودهای اقتصادی و اجنماعی ماست. ما در جامعه ایرانی حتی قادر به برطرف کردن نیازهای اساسی و اولیه خودمان نیستیم. خب وقتی نتونیم نیازهای اولیه خودمون رو برطرف کنیم شروع به انجام دادن کارهای نابهنجار میکنیم.
مسلما کسی که احتیاج نداشته باشه دزدی نمیکنه... من نمیخوام کارشو توجیه کنم. فقط میخوام بگم مشکل ما یه چیز دیگست!
در ضمن ما هم امروز آپدیت کردیم. شما هم تشریف بیارید خوشحالمون میکنید
من منظورم در رابطه با سیگار و تریاک و اینا بود ها وگرنه در رابطه با دزدی می گم:ذات بد نیکو نگردد چون که ذاتش بد است.می خواد بیاد دانشگاه می خواد نیاد .میخواد فقیر باشه میخواد غنی!
خیلی ها هستن که فقط پول جمع می کنن و از خرج کردنش هم خبری نیست!
من میگم فقر فرهنگی عمده مشکل ماست!
بیشتر از تو دلم به حال اون دوستت سوخت که با شورت ورزشی رفت خونه.آدم باید دیگه خیلی آدم بد باشه که این جوری آدم رو بی ناموس کنه!
از اینکه نظر دادید متشکرم اما چرا بی نام ؟
مهران، بیشتر دلم سوخت به خاطر عکسایی که از دست دادی. چقدر نامرد بوده حداقل اونا رو پس بفرسته. اصلا نمی تونم حال این طور آدما رو درک کنم. چه احساسی از دزدی بهشون دست می ده؟ احساس افتخار می کنن؟ یه لذت شیطانی؟ واقعا بعدش از خودشون حالشون به هم نمی خوره؟ متنفر نمی شن؟
من برای یادداشتی که برام گذاشته بودی همونجا جواب گذاشتم. نمی دونم خوندی یا نه. یه سر می زنی؟ مرسی. امیدوارم آخرین باری باشه که همچین اتفاقی برات می افته. خودتم حواستو بیشتر جمع کن. مخصوصا در مورد عکسا و یادگاری ها.
چه جالب!! منم از این سوراخ تا حالا دو بار شخصا گزیده شدم!! یه بار کیف پولمو از تو باشگاه دزدیدن، یه بارم تو یه باشگاه دیگه دستکش گلریمو بلند کردن!! البته اشتباه نشه ها!! پست اصلیم نوک حمله س!!
مهران جان عیدت مبارک
اگه مسافرت رفتی خوش بگذره اگه مهمونی رفتی خوش بگذره اگه مهمون داشتین خوش بگذره اگه... خوش بگذره.
مواظب خودت باش.