این بار قصد داشتم که بدلیل سفر با شما وبلاگی ها خداحافظی کنم اما متاسفانه سفرمان لغو شد و من ماندم و یک اعصاب خراب .
راستش قرار بر این بود که روز پنج شنبه عازم کربلاء شویم اما امام حسین ما را لایق ندانست و به قول خودمون ما را نطلبید . تا وقتی که صحبتی از رفتن به کربلاء نشده بود خیلی فکرم را مشغول خودش نکرده بود ، اما امان از زمانی که پدربزرگم حوس رفتن به کربلاء را کرد و بعدش مثل یک بیماری اپیدمی به همه اعضاء خانواده سرایت کرد طوریکه 12 نفر از اعضاء فامیل برای رفتن ثبت نام کردند . اولش قرار بود که روز سیزدهم که روز بعد از عاشورا ء باشد ، حرکت کنیم اما به دلیل انفجارهای کربلاء و بستن مرزها عقب افتاد که روز چهار شنبه مسئول کاروان اعلام کرد که مسئله رفتن تا بعد از عید منتفی است .
تا قبل از این ماجراء ، خیلی به قسمت ـ طلبیده شدن و خواست خدا اعتقاد نداشتم اما این ماجراء باعث شد تا کمی در افکارم تجدید نظر کنم .
آیا شما به طلبیده شدن ـ قسمت و حتی شانس اعتقاد دارید ؟ به نظر شما من بد شانسم یا خدا نخواست یا اینکه لایق زیارت کربلاء نیستم ؟
با وجود اینکه سفر به کربلاء لغو شد ولی قرار شد که به شهرستان خودمان سفر کنیم و عید را در آنحا سپری کنیم ، شاید سفر به شهرستان مثل سفر کربلاء نباشد اما مطمئنا به من خوش خواهد گذشت و من هم همین را می خواهم .
امیدوارم که تعطیلات به شما هم خوش بگذرد .
safaaaar khosh begzareh
سلام دوست عزیزم وبلاگت خیلی زیبا بود به بازار عشق فروشان هم یه سری بزن همون تایتانیک سابق
جا قحطی بود میخواستی بری کربلا؟
:))
ایشاللاه میرید به دیار عشق.
عید هم خوش بگذره
سلام.
اولا عیدت مبارک. امیدوارم سال خوبی در انتظارت باشه
بعدشم با این ناامنی که تو عراق هست رفتن به اونجا یه جور بازی کردن با جونه!
امیدوارم تعطیلات بهت خوش بگذره
سلام!! سال نو خوش!! من کاملا به تقدیر و طلبیده شدن اعتقاد دارم!! ولی فکر می کنم اگه در چنین شرایطی من دلم بخواد برم کربلا٬ اسمش طلبیده شدن نیست!! جسارت نباشه ها!! جون آدم برای یه کار مستحبی به خطر بیفته٬ برای من خیلی معنی نداره!! در واقع معنی خوبی نداره!!
سلام من به طلبیده شدن و شانس هر دو اعتقاد دارم.
در مجموع منهای این دو تا سال خوبی داشته باشی.
منم با سینا متوافقم!
از قوم و خویشتون خبری ندارین؟تماس گرفتم منزل نبودن!